خواستن توانستن است...
خواستن ، توانستن است...
میخواهم درس بخوانم . بزرگ بشوم . خلبان ، دکتر ، مهندس ف شاعر ،
هنرمند و یا بهترین معلم و خلاقترین آموزشگار دنیا ...
میخواهم سازنده ی طلایی ترین قصر مجهز دنیا باشم.
میخواهم از نیمایوشیج هم بالاتر بروم.
شاید در یکی از سفرهایم هم دست کودک بی کسی را گرفته با خود
به سفر دور دنیا هم بُردم ....
میخواهم خانوده ی من زبان زد خاص و عام باشد .
میخواهم به چند زبان دنیا مسلط باشم. میخواهم تمام غذا ها را که نه
بیشتر غذاهای دنیا را مزه کنم. میخواهم موسس یک بنیاد خیریه باشم.
میخواهم دستی را بگیرم و به اوج برسانم . میخواهم ،
اصلا میخواهم فقط همین جمله را باور کنم با تمام وجود که
( خواستن توانستن است ) اما ...
اما چه کنم در سرنوشتم جملات جور دیگری نوشته شده بود .
اصلا بهتر بود به جای میخواهم ، می نوشتم میخواستم ...
تا قصه ام باورکردنی تر شود.
خواستم ولی چرا با تمام خواستنهایم هنوز به آرزوهایم نرسیده ام .
مگر کجای این ضرب المثل را نفهمیده ام. مگر نخواستم ؟!
مگر قدم بر نداشتم ؟! مگر تلاش نکردم ؟! مگر ... مگر ... مگر ...
نه . یا این مثل اشتباه است یا من از سیاره ای دیگر آمده ام .
چون من دیگر نیست !!!
برای صاحب شغل خوب شدن باید میتوانستم درس بخوانم و
در خانواده ای بزرگ می شدم که حداقل مرا برای تحصیل
به مدرسه میتوانست بفرستند اما...
من که خانواده ام را انتخاب نکرده بودم. اما با تمام کسری زندگی
خانواده ام را دوست دارم. باید کار می کردم و خرج خود و یا
غیراز آن خرج خانواده را هم درمی آوردم پس وقت نکردم
درس بخوانم یاد بگیرم از خستگی نتوانستم فکر کرنم رویا پردازی کنم
خلاقیت نشان دهم پس ازنداز کنم و .... و نتوانستم
خواسته هایم را به جایی برسانم . دنیا برایم جوری گشت که خواب هایم را هم
شروع و پایانش را از اختیارم درآورد .
خواستن توانستن است ... جمله ی زیباییست .
دوست داشتم قدمهای قرص و محکمی بردارم اما پشتیبان نداشتم
حتی آرام و قرار . وحتی وقت برای خودم.
سال گذشته شنیدم از کودک کاری در ماه عسل که :(من حتی وقت برای آرزوکردن نداشتم)
برای ساختن قصر که نه خانه ای کوچک شبیه آرامش هم
باید از پس انداز نداشته ام بتوانم آجر که حداقل آن است را بخرم که ....
آهای کسی که گفته ای : خواستن توانستن است ،
تو می توانی گذشته های مرا باز گردانی یا عمر خسته ی رفته ی مرا باز گردانی ؟!
می توانی جای من باشی و بتوانی ؟؟؟
نه . قبول ندارم . خواستن توانستن نیست.
خواستن تمام رسیدن و داشتن نیست فقط یک قدم به سمت نگاهی مثبت است
و انرژی
من امیدم را از دست نخواهم داد چون خدایی که مرا آفریده است
آرزوهایم را به اندازه توانم در دلم قرارداده است . خواهم رسید اما
شاید دیر دیر دیر . فقط تاکید نکنید که اگر میخواستم
در همان جوانی به آرزوهایم می رسیدم.
تقدیم به تمام کودکان کار و کسانی که خواسته اند ولی هنوز
وقت رسیدنشان نشده است.
#هانیه_سیدمردانی
#کودکان_کار
+نوشته شده در جمعه 4 تير 1395برچسب:هانیه سیدمردانی , کودکان کار , خواستن توانستن است, نگاه مثبت , امید , , ساعت20:18توسط هانیه سیدمردانی |
کارنامه کاری من تا به امروز
هر روز لینک دانلود یکی رو خواهم گذاشت تا بتونین شنونده آهنگهای این سه آلبوم باشین.
دوستتون دارم
+نوشته شده در پنج شنبه 16 ارديبهشت 1395برچسب:کارنامه کاری , هانیه سیدمردانی , آلبوم ساربان , آلبوم موسیقی , مهدی بابازاده , غزل هنر , امیرهوشنگ کرمی , بادوحشی , , ساعت17:17توسط هانیه سیدمردانی |
جنون سرد...
من عاشقانه روبرویت به تماشا می نشینم
بخوان
صدای تو خیالات مرا جلا میدهدنه عکسی
نه خاطره ای
نه جنونی
تمام خیالاتم را برایت میسرایم.
برای تویی که خیالی ترین خیالاتم را
آهنگسازی می کنی و با روحت می نوازی
با چشمانت میخوانی...
مردم دنیا را به شنیدن صدایت دعوت کرده ام
بخوان
خیالاتم را پر از نوازشهایت می کند.
بخوان
جنونم را کامل کن
من ، مجنون وار به خیال داشتنت عاشقم.
(هانیه سیدمردانی)
+نوشته شده در سه شنبه 20 بهمن 1394برچسب:جنون سرد , هانیه سیدمردانی , شعر , ترانه , , ساعت5:25توسط هانیه سیدمردانی |
نامه هایی که هرگز بدستت نرسید
عکس هایی که هرگز چاپ نشد
و ترانه هایی که بلعیدم.
شعرهایی که ترسیدند از ذهنم تراوش کنند
من ، تسکینی جز شنیدن آواهای محلی برایم نمانده است.
وتصویر یک غم ناشناخته، دور افتاده و بی مزه ...
(هانیه سیدمردانی)